جدول جو
جدول جو

معنی حکبه دوز - جستجوی لغت در جدول جو

حکبه دوز(اُ پَرْ وَ)
آن که شغلش تهیه و دوختن حکبه است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چکمه دوز
تصویر چکمه دوز
کسی که چکمه می دوزد، آنکه شغلش دوختن چکمه است
فرهنگ فارسی عمید
(اَ سَدد)
بمعنی کهنه دوز است یعنی کسی که پارچۀ کهنه و خرقه و امثال آن دوزد. (از صراح اللغات) (از غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
دوزندۀ چکمه. کفش دوزی که در دوختن چکمه تخصص دارد. استاد کفاش که چکمه تواند دوخت. آنکس که پوتین ساق بلند دوزد
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ وَ)
که کپه دوزد. دوزندۀ کپه های ترازو و کپه های بقالان. آنکه کپۀ ترازو از انبان و پشم سازد و دوزد. (یادداشت مؤلف) ، کنایه است از غلام باره. که آرامش با پسران خواهد. لاطی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تُ گُ)
کلاه دوز. دوزندۀ کلاه. آنکه کلاه دوزد. آنکه شغل وی دوختن و ساختن کلاه باشد:
چون سوزن باریک تو سازیم تن خویش
ای ماه کله دوز کله بر تن ما دوز.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از چکمه دوز
تصویر چکمه دوز
کفش دوزی که چکمه دوزد چکمه ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دوز
تصویر پنبه دوز
کسی که پارچه کهنه و خرقه و امثال آن دوزد کهنه دوز
فرهنگ لغت هوشیار